جلال ملکشاه متولد 1330 روستای ملکشان از توابع شهر سنندج استان کردستان می‌باشد، در سالهای قبل از انقلاب عضو سازمان چریک‌های فدایی خلق در کردستان بود و بعدها به عضویت حزب کومله کردستان در آمد، از همان دوران به شعر و شاعری روی آورده و با بزرگانی چون شاملو رفت و آمد داشت.قبل از انقلاب به دلیل فعالیت سیاسی مدتی در زندان بود و بعد از انقلاب نیز به دلیل نوشته‌هایش زندانی شد، در زندان به اعتیاد کشیده شده، شعر ملکشاه به دو زبان کردی و فارسی منتشر شده‌اند، از معروفترین شعرهایش حکایت عقاب و کلاغ و درخت پیر هست که به بیش از ده زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده‌اند، کتاب او با نام زرهٔ زنجیری وشه دیله کان به زبان کردی مورد توجه علاقمندان شعر کردی قرار گرفت.ملکشاه مدت زیادی در انتشارات صلاح الدین ایوبی در بخش نشریهٔ سروه فعالیت کرده و آنجا با شاعر بزرگ کرد هیمن همکار بود، بعدها در موسسهٔ فرهنگی اندیشهٔ احمد خانی در ارومیه نیز مدت‌ها به کار نوشتن و پرورش شاعران جوان پرداخت،او و ماردین امینی شاعر نوپرداز کرد در این دوره‌ با هم آشنا شدند،به‌ طوری که‌ بسیاری از منتقدان بر این باورند تاثیر ملکشاه بود که‌ شعر امینی را به‌ سمت نوگرایی سوق داد.ملکشاه هم اکنون در کنار خانواده اش در شهر ارومیه زندگی می‌کند و همچنان به کار نوشتن مشغول می‌باشد.